آی ... دمت گرم و سرت خوش باد ، سلامم را تو پاسخ گوی
در بگشای
منم من ،میهمان هر شبت لولی وش مغموم
منم من ، سنگ پیتا خورده رنجور
منم من ،دشنام سخت آفرینش نغمه ی ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ،همان بی رنگ بی رنگم
بیا بگشای در بگشای دل تنگم
حریفا میزبانا،میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد .
تگرگی نیست ،مرگی نیست،صدایی گر شنیدستی صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدهستم وام بگذارم ،حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد ،سحر شد بامداد آمد ؟
فریبت می دهنداین سرخی بعد از سحر گه نیست حریفا گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان است.......
برچسب ها : زمستان, روزگار
توسط : تاریخ : جمعه بیست و یکم مهر ۱۳۹۶ ساعت 19:34
بصیرت در نگاه امام سجاد...برچسب : نویسنده : farzangan135 بازدید : 56